loading...
تفریح کده-Rozblog.Com
آخرین ارسال های انجمن
admin بازدید : 296 جمعه 13 دی 1392 نظرات (2)

 

دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه می‌رفت و بر می‌گشت.


با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود، دختر بچه طبق معمولِ همیشه، پیاده


بسوی مدرسه راه افتاد.



بعد از ظهر که شد، ‌هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شدیدی درگرفت.


مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا اینکه رعد و برق بلایی


بر سر او بیاورد،


تصمیم گرفت که با اتومبیل بدنبال دخترش برود. با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان


را مانند خنجری درید، باعجله سوار ماشینش شده و به طرف مدرسه دخترش حرکت کرد.


اواسط راه، ناگهان چشمش به دخترش افتاد که مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حرکت بود، ولی


با هر برقی که درآسمان زده میشد، او می‌ایستاد، به آسمان نگاه می‌کرد و لبخند می زد


و این کار با هر دفعه رعد و برق تکرار می‌شد.زمانیکه مادر اتومبیل خود را به کنار دخترک رساند،


شیشه پنجره را پایین کشید و از او پرسید: چکار می‌کنی؟ چراهمینطور بین راه می ایستی؟


دخترک پاسخ داد: من سعی می‌کنم صورتم قشنگ بنظر بیاید، چون خداوند دارد مرتب از من عکس


می‌گیرد!


باشد که خداوند همواره حامی شما بوده و هنگام رویارویی با طوفان‌های زندگیکنارتان باشد.


در طوفانها لبخند رافراموش نکنید!

درباره ما
در این سایت شما میتوانید مطالبی نظیر:عکس های لو رفته وجنجالی|عکس و مطالب طنز|کد های جاوا|قالب وبلاگ|ترفند|رمز های بازی|دانلود آهنگ وفیلم|عکس های جالب وجذاب|و... را مطالعه ودانلود کنید. هرگونه کپی برداری از مطالب سایت حرام است
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    از این پس مطالب سایت در چه موضوعی باشه بهتره؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 55
  • کل نظرات : 52
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 264
  • آی پی امروز : 42
  • آی پی دیروز : 40
  • بازدید امروز : 478
  • باردید دیروز : 853
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 1,331
  • بازدید ماه : 6,376
  • بازدید سال : 33,204
  • بازدید کلی : 265,749
  • کدهای اختصاصی