ﺁﻣﺎﺭ ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ﮐﺴﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻓﺤﺶ ﻣﯿﺨﻮﺭﻥ :
-ﻋﮑﺎﺱ ﻋﮑﺲ ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ
-ﺩﺍﻭﺭ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﭘﻠﯽ ﺳﺘﯿﺸﻦ
-ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺳﺮ ﺟﻠﺴﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ
-ﮔﻮﯾﻨﺪﻩ ﯼ ﺗﻠﻔﻦ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻪ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﻣﺸﺘﺮﮎ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻈﺮ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺍﺳﺖ
-ﺧﻮﺩ ﻣﺸﺘﺮﮎ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻈﺮ
-عمه های گرامیتان
-کسی که بهت گواهینامه داده
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
رمز نگاری | 8 | 1385 | admin |
کد باز شدن پنجره جدید | 0 | 487 | mahdi95 |
کد پاپ آپ | 0 | 420 | mahdi95 |
درخواست کد شوخی با کاربر | 4 | 825 | mahdi95 |
▓✿چتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ رومـــــــــــــــ▓✿ | 4 | 1343 | aaaaa |
شهاب حسینی در بیمارستان! | 2 | 1256 | admin |
اس ام اس طنز سری اول | 0 | 425 | mahdi95 |
تصاویری از ابهت طوفان بزرگ تهران | 0 | 390 | mahdi95 |
تولد ۳۹ سالگی بهنوش بختیاری | 0 | 435 | mahdi95 |
انتخاب مه لقا جابری به عنوان زیباترین دختر دنیا ! عکس | 0 | 453 | mahdi95 |
عکس بدل احمدی نژاد هم آمد | 0 | 417 | mahdi95 |
عکس های جدید و دیده نشده از هانیه توسلی | 0 | 410 | mahdi95 |
سحر قریشی موهای سرش را تراشید ! عکس | 0 | 396 | mahdi95 |
عکس های زیبا و متفاوت از شبنم قلی خانی در استرالیا | 0 | 389 | mahdi95 |
عکس هایی زیبا از کنسرت مرتضی پاشایی | 0 | 401 | mahdi95 |
برای دیدن نامه به ادامهـــ مطلبـــــ مراجعه کنید
دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه میرفت و بر میگشت.
با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود، دختر بچه طبق معمولِ همیشه، پیاده
بسوی مدرسه راه افتاد.
بعد از ظهر که شد، هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شدیدی درگرفت.
مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا اینکه رعد و برق بلایی
بر سر او بیاورد،
تصمیم گرفت که با اتومبیل بدنبال دخترش برود. با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان
را مانند خنجری درید، باعجله سوار ماشینش شده و به طرف مدرسه دخترش حرکت کرد.
اواسط راه، ناگهان چشمش به دخترش افتاد که مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حرکت بود، ولی
با هر برقی که درآسمان زده میشد، او میایستاد، به آسمان نگاه میکرد و لبخند می زد
و این کار با هر دفعه رعد و برق تکرار میشد.زمانیکه مادر اتومبیل خود را به کنار دخترک رساند،
شیشه پنجره را پایین کشید و از او پرسید: چکار میکنی؟ چراهمینطور بین راه می ایستی؟
دخترک پاسخ داد: من سعی میکنم صورتم قشنگ بنظر بیاید، چون خداوند دارد مرتب از من عکس
میگیرد!
باشد که خداوند همواره حامی شما بوده و هنگام رویارویی با طوفانهای زندگیکنارتان باشد.
در طوفانها لبخند رافراموش نکنید!
چشم خوش بین
چندین سال قبل برای تحصیل در دانشگاه سانتا کلارا کالیفرنیا، وارد ایالات متحده شده بودم،
سه چهار ماه از شروع سال تحصیلی گذشته بود که یک کار گروهی برای دانشجویان تعیین شد که در گروه های پنج شش نفری با برنامه زمانی مشخصی باید انجام میشد.
دقیقا یادمه از دختر آمریکایی که درست توی نیمکت بغلیم مینشست و اسمش کاترینا بود پرسیدم که برای این کار گروهی تصمیمش چیه؟
گفت اول باید برنامه زمانی رو ببینه، ظاهرا برنامه دست یکی از دانشجوها به اسم فیلیپ بود.
پرسیدم فیلیپ رو میشناسی؟
کاترینا گفت آره، همون پسری که موهای بلوند قشنگی داره و ردیف جلو میشینه!
گفتم نمیدونم کیو میگی!
گفت …
همون پسر خوش تیپ که معمولا پیراهن و شلوار روشن شیکی تنش میکنه!
گفتم نمیدونم منظورت کیه؟
گفت همون پسری که کیف وکفشش همیشه ست هست باهم!
بازم نفهمیدم منظورش کی بود!
اونجا بود که کاترینا تون صداشو یکم پایین آورد و گفت فیلیپ دیگه، همون پسر مهربونی که روی ویلچیر میشینه…
این بار دقیقا فهمیدم کیو میگه ولی به طرز غیر قابل باوری رفتم تو فکر،
آدم چقدر باید نگاهش به اطراف مثبت باشه که بتونه از ویژگی های منفی و نقص ها چشم پوشی کنه…
چقدر خوبه مثبت دیدن…
یک لحظه خودمو جای کاترینا گذاشتم ، اگر از من در مورد فیلیپ میپرسیدن و فیلیپو میشناختم، چی میگفتم؟
حتما سریع میگفتم همون معلوله دیگه!!
وقتی نگاه کاترینا رو با دید خودم مقایسه کردم خیلی خجالت کشیدم…
شما چی فکر میکنید؟
چقد عالی میشه اگه ویژگی های مثبت افراد رو بیشتر ببینیم و بتونیم از نقص هاشون چشم پوشی کنیم”